در آینده، بعد از اینکه بیشتر کرهی زمین بوسیلهی سلاحهای اتمی و بیولوژیکی به ویرانی کشیده شده، یه زبالهگرد جوون در حالی که داره یه شهر قرنطینه و طرد شده رو بررسی میکنه با یک روبات خدماتی مواجه میشه که هنوز وفادارانه منتظر مشتریها در افلاکنمای روی ساختمانیِ یه فروشگاه بزرگه. مرد جوون بر خلاف غریزهش به روبات کمک میکنه تا پروژکتور افلاکنما رو تعمیر کنن: تصمیمی که سرنوشت هر دو شون رو کن فیکن میکنه. اقتباس شده از رمانی تصویری با همین عنوان به قلم «کی» این داستان ترکیبی از داستان اصلی رمان با روایتی ست که وام گرفته از ادامهی ماجرا در قالب رمان کوتاه (لایتناول) است.