دختران Franchouchou برگشتهاند و بهتر از همیشه هستند! اما متأسفانه، آنها همچنین بدهی هنگفتی دارند. بعد از اینکه کنسرتشان با شکست مواجه میشود، اعضای گروه که مردههای متحرک هستند؛ مجبور میشوند برای پرداخت بدهی محل اجرا، کارهای روزانه انجام دهند. مدیر عجیب و غریب آنها کوتارو تاتسومی، به نوشیدنی پناه میبرد. اما روزهای تاریک نمیتوانند این آیدلها را زمین بزنند!
رقیب های جدیدی در دنیای آیدل ظاهر میشوند، یک مجری مشهور برنامهی تاکشو بازنشسته میشود. در حالی که میراث کوتارو به آرامی از هم میپاشد، یک روزنامهنگار به دنبال حقیقت میگردد. با اینکه ساگا در هرج و مرج فرو میرود، Franchouchou ممکن است متوجه شود که زامبی بودن کمترین نگرانی آنهاست. اما حداقل تائه یامادا افسانهای، حتی مشهورتر میشود!
داستان فصل دوم این انیمه مشابه فصل اول است و در آن شخصیتهای اصلی به کارهای عجیب و غریب خود در دنیای آیدل ادامه میدهند. در عین حال برای رسیدن به رتبهی اول و تسخیر ساگا تلاش میکنند. اما ساگا دقیقاً چیست و نقشهی کوتارو با این دختران چیست؟ زامبیلند رمز و رازهای زیادی دربارهی داستان اصلی دارد که پاسخی برای آنها داده نشده است و این واقعاً به جذابیت داستان اضافه می کند. چرا کوتارو این افراد خاص را احیا کرد؟ کوتارو اصلاً چطور آنها را زنده کرد؟ این انیمه اتفاقات و رویداد های زیادی برای پرداختن دارد و از هیجان بالایی هم برخوردار است.
از نظر طراحی انیمیشن، چیز خاصی برای تعریف کردن وجود ندارد. بجز اینکه طراحی زامبی مانند، جذابیت گذرایی دارد که در ابتدا شما را سرگرم می کند. این انیمه در بخش جلوه های ویژه کامپیوتری حرف زیادی برای گفتن ندارد و ضعف هایی در آن دیده می شود.
به عنوان یک انیمه آیدلی، طراحی صدا خوب انجام شده و گوش دادن به آن لذتبخش است. هم موسیقی متن سازها و هم آهنگهایی که گروه میخوانند، بسیار عالی کار شدهاند. آهنگ ابتدایی از لحاظ مفهوم و ملودی با فضای سریال مطابقت دارد. این آهنگ با به تصویر کشیدن جنبه زامبی گونه انیمه، مقداری ترسناک است، اما در عین حال شاد و خنده دار است.
در بخش شخصیت پردازی اما حرف های زیادی برای گفتن دارد. هر شخصیتی که در این انیمه ملاقات میکنید، ویژگی منحصربه فرد خود را دارد و همه آنها به جای شخصیتهای دوبعدی، به عنوان انسانهای واقعی به نظر میرسند. همهی آنها داستانی پسزمینه و به خوبی پرداخته شده دربارهی زندگیشان دارند؛ از جمله دلایل مرگشان و تأثیری که این مرگ بر آنها پس از زنده شدن گذاشته است.
برای مثال، جونکو وقتی زنده بود، دختری پرانرژی بود که آن را به همه نشان میداد. اما به خوبی میتوانید متوجه شوید که چگونه مرگ او در سانحه هوایی بر او پس از زنده شدن تأثیر گذاشته است، زیرا اکنون بسیار رام و اصلاً احساساتی نیست. او خجالتیترین و ساکتترین فرد گروه است، هرچند که شاید اگر هنوز زنده بود، مرکز توجه همگان میشد. این اتفاق برای 8 شخصیت داستان می افتد و همگی داستان خاص خود را دارند.