10
/
5.6
مردی شاهوار بر خلاف میلش به سفری اجباری فرستاده می شود. بعد از این که او به طرز مرموزی دستگیر می شود، در ذهنش تصاویر عجیب و غریب زنی در لباسی سفید تداعی می گردد. در این سفر او تنها سلاحی که در اختیار دارد کتابی باستانیست که از حکیمی دانا دریافت کرده است.