در این ماجراجویی پیشین لینا اینورس و ناگای مار، متوجه میشوید که این دو رقیب چگونه با هم آشنا شدند. در اولین ماجراجوییشان، این دو رقیب در یک ماموریت نجات به یک خون آشام برمیخورند. سپس، لینا استخدام میشود که بادیگارد دختر یک مرد مرفه، سیرن باشد. لینا در ابتدا به دلیل پول زیادی که به او داده شده بود مشتاق بود، اما سیرن شروع به خرج کردن نصف پولی که به لینا پرداخت شده بود میکند. (نصف پول را بعدا میگیرد) او خود را جمع و جور میکند و یک آدم ربایی قلابی راه میندازد که به سیرن کمی ادب بیاموزد، اما وقتی که او واقعا آدم ربایی میشود، او مجبور میشود که با ناگا همراهی کند که بتواند نجاتش دهد. در قسمت آخر، لینا و ناگا درگیر جنگ روش های مختلف میشوند.